انشراح. [ اِ ش ِ ] ( ع مص ) گشاده شدن. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ) ( آنندراج ) ( از اقرب الموارد ). گشاده دل شدن. ( تاج المصادر بیهقی ) ( مصادر زوزنی ). گشاده شدن دل. ( غیاث اللغات ). || ( اِمص ) شادشدگی دل. نفس کشیدن به آزادی. ( ناظم الاطباء ). گشادگی. ( یادداشت مؤلف ). گشایش دل. گشاده دلی : قصه آن پیر حلاج این زمان انشراح سینه ابرار شد.عطار.