انشاب

لغت نامه دهخدا

انشاب. [ اِ ] ( ع مص ) بسته نمودن و آویخته گردانیدن. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ) ( آنندراج ). بسته کردن. ( تاج المصادر بیهقی ) ( مصادر زوزنی ). اعلاق. ( از اقرب الموارد ). درآویختن. ( یادداشت مؤلف ). || ناروان ساختن. || سخت وزیدن باد و برداشتن خاک و سنگریزه را. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ) ( آنندراج ). تند وزیدن باد. انساب.( از اقرب الموارد ). || در دام آویختن شکاری شکار را. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ) ( آنندراج ). آویختن شکارچی شکار را در دام. ( از اقرب الموارد ).

فرهنگ فارسی

بسته نمودن و آویخته گردانیدن بسته کردن . یا ناروان ساختن . یا در دام آویختن شکاری شکار را . تند وزیدن باد .

پیشنهاد کاربران

بپرس