انسان و انسان برتر (Man and Superman)
نمایش نامه ای کمیک، در پنج پرده، نوشتۀ جورج برنارد شاو، به زبان انگلیسی، منتشرشده در ۱۹۰۳. آن وایتفیلدیتیم، عاشق یکی از دو وصی خود، جان تانر انقلابی است که مقبول افتادن کتابش، رسالۀ مرد انقلابی کامل، خون دیگر وصی آن، رمزدنپیر و آزادی خواه، را به جوش آورده است. تانر، که با اصل ازدواج مخالف است و آن را مانعی در برابر اندیشه ورزی می داند، از عشق اوکتاو، جوانی متشخص از خانواده ای محترم، به آن باخبر می شود و چون از رانندۀ عجیبش می شنود که آن هیچ تمایلی به اوکتاو ندارد و عاشق اوست، به اسپانیا می گریزد. در اسپانیا، پس از گفت وگویی با راهزنی به نام مندوسا، به خواب می رود و خواب دوزخی را می بیند که به خلاف تصور رایج از دوزخ، سرشار است از لذات دنیایی. آن، که رَدّ تانر را گرفته است، درست در پایان خواب او سرمی رسد. پس از مشاجره ای میان آن و تانر، سرانجام تانر تسلیم می شود و با آن وصلت می کند. تأثیر آرای نیچهو شوپنهاوردر این اثر به وضوح دیده می شود. تانر، که می توان او را دون ژوانی از نوع شاو دانست، دغدغۀ آزادی غرایز را فرونهاده و به آیندۀ نوع بشر می اندیشد. در برابر این عقیدۀ رایج درباب انسان برتر که ستایش فردگرایی و قدرت شهوانی و فلسفی را در مرکز دریافت های خود دارد، قدرت زن، چونان نیروی مولد آیندۀ بشری برجسته و ستوده شده است. انسان و انسان برتر، با صحنه های بدیع و خنده آوری که ایجاد می کند، بورژوازی انگلستان را به باد طعن و ریشخند گرفته است.
نمایش نامه ای کمیک، در پنج پرده، نوشتۀ جورج برنارد شاو، به زبان انگلیسی، منتشرشده در ۱۹۰۳. آن وایتفیلدیتیم، عاشق یکی از دو وصی خود، جان تانر انقلابی است که مقبول افتادن کتابش، رسالۀ مرد انقلابی کامل، خون دیگر وصی آن، رمزدنپیر و آزادی خواه، را به جوش آورده است. تانر، که با اصل ازدواج مخالف است و آن را مانعی در برابر اندیشه ورزی می داند، از عشق اوکتاو، جوانی متشخص از خانواده ای محترم، به آن باخبر می شود و چون از رانندۀ عجیبش می شنود که آن هیچ تمایلی به اوکتاو ندارد و عاشق اوست، به اسپانیا می گریزد. در اسپانیا، پس از گفت وگویی با راهزنی به نام مندوسا، به خواب می رود و خواب دوزخی را می بیند که به خلاف تصور رایج از دوزخ، سرشار است از لذات دنیایی. آن، که رَدّ تانر را گرفته است، درست در پایان خواب او سرمی رسد. پس از مشاجره ای میان آن و تانر، سرانجام تانر تسلیم می شود و با آن وصلت می کند. تأثیر آرای نیچهو شوپنهاوردر این اثر به وضوح دیده می شود. تانر، که می توان او را دون ژوانی از نوع شاو دانست، دغدغۀ آزادی غرایز را فرونهاده و به آیندۀ نوع بشر می اندیشد. در برابر این عقیدۀ رایج درباب انسان برتر که ستایش فردگرایی و قدرت شهوانی و فلسفی را در مرکز دریافت های خود دارد، قدرت زن، چونان نیروی مولد آیندۀ بشری برجسته و ستوده شده است. انسان و انسان برتر، با صحنه های بدیع و خنده آوری که ایجاد می کند، بورژوازی انگلستان را به باد طعن و ریشخند گرفته است.
wikijoo: انسان_و_انسان_برتر