انزواجو

لغت نامه دهخدا

انزواجو. [ اِ زِ ] ( نف مرکب ) گوشه گیر. آنکه در پی گوشه گیری است. گوشه گزین.

فرهنگ فارسی

گوشه گیر . آن که در پی گوشه گیری است . گوشه گزین .

مترادف ها

dissociable (صفت)
غیر اجتماعی، منزوی، گوشه گیر، انزواجو

پیشنهاد کاربران

یالقوزک . [ زَ ] ( ص مصغر ) ( مرکب از یالقوز ترکی کاف علامت تصغیر فارسی ) یالقوز. آنکه از معاشرت مردمان گریزد. انزواجو. تنهایی پسند. ناآمیزگار. مردم بدور. آدمی بدور . ( یادداشت مؤلف ) .

بپرس