انزلاق

لغت نامه دهخدا

انزلاق.[ اِ زِ ] ( ع مص ) لغزیده شدن. ( آنندراج ). || باسر شدن پالان استر. ( تاج المصادر بیهقی نسخه خطی کتابخانه لغت نامه ورق 230 الف ). || انزلاق جنین ؛ بچه افکندن. اسقاط جنین. ( یادداشت مؤلف ).

فرهنگ فارسی

لغزیده شدن . یا با سر شدن پالان استر .

پیشنهاد کاربران

بپرس