انزعاق. [اِ زِ ] ( ع مص ) ترسیدن بشب. ( از منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ). ترسیدن در هنگام شب. ( از اقرب الموارد ). بترسیدن. ( تاج المصادر بیهقی ). || پیشی گرفتن اسب از اسبان دیگر. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ) ( آنندراج ). پیشی گرفتن ( اسب ). ( از اقرب الموارد ). انزعاق فرس ؛ پیشی گرفتن اسب از دیگر اسبان. ( یادداشت مؤلف ). || بشتاب رفتن و سرعت کردن ستور در رفتار. ( از منتهی الارب ) ( از آنندراج ). تند رفتن چهارپایان. ( از اقرب الموارد ). شتاب کردن ستور و سرعت کردن در رفتار. ( ناظم الاطباء ). انزعاق دواب ؛ رفتن و سرعت کردن ستور در رفتار. ( یادداشت مؤلف ).