انزاع

لغت نامه دهخدا

انزاع. [ اِ ] ( ع مص ) آشکار و واشدن نزعه ( یک سوی پیشانی ) از موی. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ). بی موی شدن یک طرف پیشانی و یا یک جزء از آن. ( ناظم الاطباء ). آشکار شدن دوسوی پیشانی. ( از اقرب الموارد ). || خداوند شتران نزائع گردیدن قوم. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ). خداوند شتران نزائع گردیدن. ( ناظم الاطباء ). خداوند شتران مشتاق بوطن شدن.( از اقرب الموارد ). و رجوع به نزائع و نزیعة شود.

فرهنگ فارسی

آشکار و وا شدن نزعه از موی . بی موی شدن یک طرف پیشانی و با یک جزئ از آن . یا خداوند شتران نزائع گردیدن قوم .

پیشنهاد کاربران

بپرس