خواهی اندک تو از جهان بپذیر
خواهی از ری بگیر تا به حجاز .
رودکی.
سپاه اندک و رای و دانش فزون به از لشکر گشن بی رهنمون.
ابوشکور.
میلفنج دشمن که دشمن یکی فراوان و دوست از هزار اندکی.
ابوشکور.
ترکان گنجینه گروهی مرد مانند اندک. ( حدود العالم ).پسر بودش [ سیاوش ] از دخت پیران یکی
که پیدا نبود از پدر اندکی .
فردوسی.
به ایران زن و مرد و کودک نماندهمان چیز بسیارو اندک نماند.
فردوسی.
فرامرزبا اندکی رزمجوی بمردی بروی اندرآورد روی.
فردوسی.
تو از من به سال اندکی مهتری تو باید که چون می دهی می خوری.
فردوسی.
ز زابل برانم من اندک سپاه نمانم بتوران سرتخت و گاه.
فردوسی.
زانچه کردست زانچه خواهد کردسختم اندک نماید و سوتام.
فرخی.
اندک شمرد هرچه ببخشید اگرچندنزد همه کس اندک او باشد بسیار.
فرخی.
بسیار پیش همت تو اندک دشوار پیش قدرت تو آسان.
فرخی.
عشق خوش است ار مساعدت بود از یاریار مساعد نه اندک و نه بسیار.
فرخی.
مرا چاره ای نباشد از نگاهداشت مصالح ملک اندک و بسیار. ( تاریخ بیهقی چ ادیب ص 272 ). این در جنب حقهای حاجب سخت اندک است. ( تاریخ بیهقی ص 335 ). این قوم که من سخن ایشان می دانم بیشتر رفته اند و سخت اندکی مانده اند. ( تاریخ بیهقی ص 681 ). فاضلترین ملوک گذشته گروهی اند اندک... و از آن گروه دوتن را نام برده اند. ( تاریخ بیهقی ).چو لشکر بود اندک و یار بخت
به از بیکران لشکر و کار سخت.
اسدی.
بیشتر بخوانید ...