اندوهگین گردیدن

لغت نامه دهخدا

اندوهگین گردیدن. [ اَ گ َ دَ ] ( مص مرکب )لهف. طهو. ( از منتهی الارب ). تشاحی. سدم. ( یادداشت مؤلف ). اندوهگین شدن. و رجوع به اندوهگین شدن شود.

فرهنگ فارسی

لهف ٠ طهو اندوهگین شدن ٠

پیشنهاد کاربران

- دل سپردن به غم ؛ غمگین شدن. قرین اندوه ساختن دل :
چنین گفت گر فور هندی بمرد
شما را به غم دل نباید سپرد.
فردوسی.

بپرس