اندوهگین گردیدن. [ اَ گ َ دَ ] ( مص مرکب )لهف. طهو. ( از منتهی الارب ). تشاحی. سدم. ( یادداشت مؤلف ). اندوهگین شدن. و رجوع به اندوهگین شدن شود.
- دل سپردن به غم ؛ غمگین شدن. قرین اندوه ساختن دل :چنین گفت گر فور هندی بمردشما را به غم دل نباید سپرد. فردوسی.+ عکس و لینک