اندوهمندی


معنی انگلیسی:
morbidity

لغت نامه دهخدا

اندوهمندی. [ اَ م َ ] ( حامص مرکب ) غمگینی. غمناکی : و همچنین سرد و خشک گشتن تن بسبب اندوهمندی نفس فزون از اندوهمندی نفس باشد بسبب سردی و خشکی مزاج تن. ( ذخیره خوارزمشاهی ). پنجم اندوهمندی و دل ناخوشی است هرگاه که مردم بی سببی ظاهر اندوهمند و ناخوش دل باشد... ( ذخیره خوارزمشاهی ).

فرهنگ فارسی

غمناکی غمگینی اندوهناکی .

پیشنهاد کاربران

بپرس