اندوخته

/~anduxte/

مترادف اندوخته: پس انداز، تدارک، توشه، تهیه، ذخیره

معنی انگلیسی:
amassed, acquired, saved, in store, saving, reserve, amassed wealth, [n.] saving(s), reserve (fund), hoard, supply, nest egg, reserved, reserves, reservoir, savings, stockpile

لغت نامه دهخدا

اندوخته. [ اَ ت َ / ت ِ ] ( ن مف ) گردکرده و جمعکرده. ( مؤید الفضلاء ). حاصل شده و یافته شده و کسب شده و بدست آورده شده. ( ناظم الاطباء ). الفغده. الفنجیده. نهاده. برنهاده. ( یادداشت مؤلف ). جمعشده. فراهم آمده. || پس اندازشده. ذخیره شده. ( فرهنگ فارسی معین ) :
دادش بده و فغانش بشنو
کاندوخته جز فغان ندیده ست.
خاقانی.
وه که بیکبارپراکنده شد
آنچه بعمری شد اندوخته.
سعدی.
- دانش اندوخته ؛ دانش آموخته. دانا :
جهاندیده و دانش اندوخته
سفرکرده و صحبت آموخته.
( بوستان ).
|| دوباره درست شده. تجدیدشده. مجدداً کامل شده. ( فرهنگ فارسی معین ). || ( اِ ) محصول. || فایده و سود و نفع و منفعت. || گنجینه و خزانه. ( ناظم الاطباء ). || ذخیره. پس انداز. مال گردکرده. ( یادداشت مؤلف ). || در اصطلاح بانکی ، پولی است که در بانکها برای احتیاط ذخیره میشود. ( فرهنگ فارسی معین ) .

فرهنگ فارسی

( اسم ) ۱ - جمع شده فراهم آمده . ۲ - پس انداز شده ذخیره شده . ۳ - دوباره درست شده تجدید شده مجددا کامل شده . ۴ - ( اسم ) پولی است که در بانکها برای احتیاط ذخیره میشود .

فرهنگ معین

(اَ تِ ) (ص مف . ) ۱ - جمع شده . ۲ - پس انداز شده .

فرهنگ عمید

۱. ذخیره، پس اندازشده.
۲. (بانکداری ) پولی که در شرکت ها یا بانک ها برای احتیاط ذخیره می کنند، رزرو.

واژه نامه بختیاریکا

پَسِوِه

مترادف ها

hoard (اسم)
ذخیره، احتکار، اندوخته، گنج

store (اسم)
ذخیره، انبار، مقدار زیاد، دکان، مخزن، فروشگاه، اندوخته، مغازه

reserve (اسم)
ذخیره، مدارا، حفاظ، احتیاط، یدکی، اندوخته، پس نهاد

nest egg (اسم)
اندوخته

reserved (صفت)
عوضی، اندوخته، کم حرف، رزرو شده

فارسی به عربی

احتیاطی , کنز , محجوز ، اِدّخاری

پیشنهاد کاربران

دو کلمه ذخیره و اندوخته، در عمل دارای دو مفهوم کاملا متفاوت در حسابداری میباشند.
دوستان به نظرمن که
۱:تجدیدشده
۲:ذخیره شده
اینامیشن😎💖👑💎
ذخیره

بپرس