اندماق. [ اِ دِ] ( ع مص ) بناگاه درآمدن بی دستوری. ( از منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ) ( آنندراج ). بی اجازه داخل شدن. ( از اقرب الموارد ). || زایل گردیدن ماده از جای خود. ( از منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ). زایل گردیدن ازجای خود. ( آنندراج ) ( از اقرب الموارد ). یقال : اندمقت المادة. ( از منتهی الارب ). || درآمدن صیاد در کازه. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ) ( آنندراج ).