اندلال. [ اِ دِ ] ( ع مص ) راه یافتن و توفیق راست کردن. ( ناظم الاطباء ). راه و توفیق راست کرداری یافتن. ( از منتهی الارب ) ( آنندراج ). مطاوع دَل َّ کند. ( از اقرب الموارد ). یقال : دله علیه و اندل. ( منتهی الارب ). || ریخته گردیدن. ( از منتهی الارب ) ( آنندراج ). ریخته شدن. ( ناظم الاطباء ). انصباب. ( از اقرب الموارد ). || از بیماری به شدن. ( تاج المصادر بیهقی نسخه خطی سازمان لغت نامه ورق 230 الف ).