اندلاق. [ اِ دِ ] ( ع مص ) پیش شدن و بیرون آمدن از جای خود. ( از منتهی الارب ) ( از ناظم الاطباء ) ( از آنندراج ). بیرون آمدن از جای خود. ( از اقرب الموارد ). در پیش شدن. ( تاج المصادر بیهقی ) ( مصادر زوزنی ). || بناگاه رسیدن سیل. ( از منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ) ( آنندراج ) ( از اقرب الموارد ). یا بشتاب رفتن و دور گردیدن. ( از منتهی الارب ) ( از ناظم الاطباء ). ناگاه سیل و خیل فروگرفتن کسی را. ( تاج المصادر بیهقی ). || برآمدن شمشیر از نیام بدون کشیدن. یا نیام را پاره کردن و بیرون آمدن آن. ( از منتهی الارب ) ( از ناظم الاطباء ) ( از آنندراج ) ( از اقرب الموارد ). شمشیر از نیام و امعا از شکم بیرون آمدن. ( تاج المصادر بیهقی ) ( مصادر زوزنی ). بیرون آمدن شمشیر از نیام بی کشیدن. ( یادداشت مؤلف ).