اندلاع. [ اِ دِ ] ( ع مص ) کلان شدن و بیرون آمدن و فروهشته گردیدن شکم. ( از منتهی الارب ) ( از ناظم الاطباء ) ( از آنندراج ) ( از اقرب الموارد ). شکم پیش آمدن. ( تاج المصادر بیهقی ). اندلاع بطن ؛ کلان شدن شکم و بیرون آمدن و پیش آمدن. ( یادداشت مؤلف ). یقال : اندلع بطنه. ( ناظم الاطباء ). || بیرون آمدن شمشیر از نیام. ( از منتهی الارب ) ( از ناظم الاطباء ) ( آنندراج ). اندلاق. ( از اقرب الموارد ). یقال : اندلع السیف من غمده. ( از منتهی الارب ) ( از ناظم الاطباء ). اندلاع سیف ؛ بیرون آمدن شمشیر از نیام. ( یادداشت مؤلف ). || بیرون آمدن زبان. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( از ناظم الاطباء ) ( از اقرب الموارد ). زبان از دهن بیرون آمدن. ( تاج المصادر بیهقی ). یقال : اندلع لسانه. ( از ناظم الاطباء ) ( از اقرب الموارد ). اندلاع لسان ؛ بیرون آمدن زبان. ( یادداشت مؤلف ).
فرهنگ فارسی
کلان شدن و بیرون آمدن و فروهشته گردیدن شکم . شکم پیش آمدن . اندلاع بطن . کلان شدن شکم و بیرون آمدن و پیش آمدن . یا بیرون آمدن شمشیر از نیام . یا بیرون آمدن زبان .