اندلاث. [ اِ دِ ] ( ع مص ) درافتادن با کسی. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ). درافتادن در کسی. ( آنندراج ). یقال اندث علینافلان یشتم ، ای انخرق وانصب. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ) ( از اقرب الموارد ). || بی فکر و رویت در کاری درآمدن. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ) ( از آنندراج ) ( از اقرب الموارد ). سر بررفتن نهادن. ( تاج المصادر بیهقی نسخه خطی کتابخانه مؤلف ورق 228 الف ).