اندقاق

لغت نامه دهخدا

اندقاق. [ اِ دِ ] ( ع مص ) کوفته و شکسته گردیدن. ( از منتهی الارب ) ( آنندراج ). شکسته شدن. انکسار. ( از اقرب الموارد ). کوفته شدن. ( تاج المصادر بیهقی ). یقال : دق الشی فاندق. ( ناظم الاطباء ).

پیشنهاد کاربران