اندفاع

فرهنگ فارسی

( مصدر ) ۱ - دور شدن بر کنار گشتن . ۲ - باز داشته شدن رانده شدن . ۳ - در ایستادن در آمدن . ۴ - خوض پیوستن .

فرهنگ معین

(اِ دِ ) [ ع . ] (مص ل . ) ۱ - دور شدن ، برکنار شدن . ۲ - بازداشته شدن ، برکنار شدن . ۳ - در ایستادن ، درآمدن .

فرهنگ عمید

۱. دور شدن.
۲. برکنار شدن، به یک سو رانده شدن.
۳. بازداشته شدن.

پیشنهاد کاربران

🔹حمایت
🔹شروع کردن
🔹هجوم بردن ، شتاب کردن
🔹کاری را با عجله و اشتیاق انجام دادن
- اِندَفَعَ الفَرسُ فی سَیرِه: اسب در پیمودن راه شتاب کرد.
🔹نی بوریا، یک پَر کاه
🔹جویبار، ازدحام مردم
( فرهنگ المعانی )
خیزش، آمادگی به کار، شتاب، کوشش، نااندیشی، واکنش روانه کننده.