اندروب

لغت نامه دهخدا

اندروب. [ اَ دُ ] ( اِ ) نوعی از جوشش باشد که پوست بدن را سیاه و خشن گرداند و با خارش باشد و آن رابعربی قوبا گویند. ( برهان قاطع ) ( از آنندراج ) ( از هفت قلزم ). در هندی زاد گویند. ( از شعوری ج 1 ورق 100 ).اندوب. اندوج. ( انجمن آرا ). اندروب. اندروج. ( آنندراج ). و رجوع به قوبا و قوباء و اندوب و اندوج شود.

فرهنگ عمید

نوعی بیماری پوستی که در آن جوش هایی با خارش بسیار روی پوست بدن پیدا می شود، جرب، گری، گال.

پیشنهاد کاربران

بپرس