اندرو ماخس

لغت نامه دهخدا

( آندروماخس ) آندروماخس. [ رُ خ ِ ] ( اِخ ) آندروماک ( تِریاک ). نام سرپزشک نِرُن ، عظیم روم ( 54-68 م. ). و تریاق یا تریاق فاروق منسوب بدوست. و تریاق مترودیطوس نیز همانست.
اندروماخس. [ اَ دَ خ ُ] ( اِخ ) نام یکی از حکمای یونان است گویند در طبابت اعجاز بکار بردی. ( برهان قاطع ) ( هفت قلزم ) ( از آنندراج ). وی در تریاق گوشت افعی افزود. ( از عیون الانباء ج 1 ص 11 ). معاصر اسکندر ودر اردن رئیس اطباء بود بر معجون مثرودیطوس آگاه شدو در آن گوشت افعی افزود. ( از تاریخ الحکماء قفطی ص 72 ). در عیون الانباء از صاحب ترجمه باسم اندروماخس دوم یاد شده و غیر از وی از سه تن دیگر بنام اندروماخس و اندروماخس قریب العهد و اندروماخس قدیم یاد شده. صاحب ذخیره خوارزمشاهی گوید: و مبضع رگ پیشانی بر شکل فاس باید یعنی بر شکل تبر و اندروماخس دختر پادشاه یونان را رگ پیشانی بزد بمبضعی نه بر شکل فاس و مبضع خطا افتاد و عضله که پلک چشم را بردارد ببرید و چشم آن دختر پادشاه فراز کرده بماند و بدین سبب دست اندروماخس ببریدند. و رجوع به فهرست عیون الانباء شود.
- تریاق اندرماخس ؛ همان تریاق مثرودیطس ( مثرودیطوس ) است باضافه جزئی و آن گوشت افعی است. ( یادداشت مؤلف ).

فرهنگ فارسی

نام یکی از حکمای یونان است گویند در طبابت اعجاز به کار بردی ٠

پیشنهاد کاربران

بپرس