اندرز بد

لغت نامه دهخدا

اندرز بد. [ اَ دَ ب َ ] ( ص مرکب ) ناصح. واعظ. ( یادداشت مؤلف ). و رجوع به اندرزبذ شود.

فرهنگ فارسی

ناصح . واعظ

دانشنامه آزاد فارسی

اَندَرزبَد
از القاب اداری عصر ساسانی، به معنی مشاور ارشد. در عصر ساسانی، هر شهر یا استان می توانست اندرزبد داشته باشد، مانند «سَگِستانْ اندرزبد» (اندرزبدِ سیستان) که نام او بالاتر از موبد و شهربان سیستان نوشته می شد. همچنین، «اَندَرزبدِ اَسوارَگان» شهسواران را آموزش می داد و «اَندَرزبدِ واسپوهْرَگان» مسئول امور اجرایی در زمین های خالصۀ شاهی بود. «درْ اَندَرزبد» آموزگار دربار بود و از بلندپایه ترین مقام های دربار به شمار می رفت. اَندَرزبدِ ملکه «بانوگانْ اندرزبد» نامیده می شد و «مُغانْ اندرزبد» (مشاور موبدان) رایزن حقوقی، و از برجستگان طبقۀ روحانیان زَردُشتی بود.

پیشنهاد کاربران

بپرس