روی سخنم با جوان هاست ( خودم هم از نسل نوین هستم ) . انقدر این واژگان مسخرۀ انگلیسی را نَچَپونید تو گفتارِ پارسی تون. بی شوخی گمان میکنید خفن به نگر میرسید؟ اگه این اسکل بودن و خودباختگیِ فرهنگی نیست، پس چیه؟ زبانت جزو ۴ زبانِ کلاسیک و باستانی و پشتوانه دارِ جهانه ( پارسی - لاتین - یونانی - سانسکریت ) و ۵ تا از ۱۰ برترین چامه سرایان جهان به این زبان چامه میسُرودند. زبانت هیچ کمبود واژگانی نداره ولی باز برای چُس کِلاس گذاشتن میری سراغ واژگانی انگلیسی که بیشترِ خود اون واژگان از فرانسوی، لاتین، یونانی وام گرفته شده اند. شاید بگی ولش کن یا اینکه چه ربطی داره. ولی همین سخن را مُشتی از نیاکان ما زدند که پارسیِ امروزی به چنین وضع فلاکت باری رسید. یک خط حرف میزنی، نیمی یا بیش از نیمی از گفتارِت عربیه. آیا عرب با زبان ما این چنین کرد یا خودمان؟ هویداست که این نیاکان ما بودند که چنین بلایی بر سرِ پارسی آوردند، درحالیکه پارسی از خود هیچ کمبودی نداشت. شاید هم بگویید، انگلیسی هم پر از وام واژه است. باید بدانیم وام واژه و زورواژه ۲ چیز جدا از هم هستند. آنچه امروزه در پارسی داریم، سِیلِ بزرگی از زورواژگان است، نه پر کردن حفرۀ پارسی با وام واژگانی که مفهومِ آنها از دیرباز در پارسی وجود نداشته ( مانند جِت، اینترنت، نوترون، الکترون، . . . که حتی برای اینها هم همتای پارسی هست ) . دوم، همانگونه که گفتم عیب و عارِه بخواهیم پارسی را با انگلیسی قیاس کنیم که از خود ۳۰ درصد واژه هم نداره و زبانِ میانجی جهانِ امروزِ ماست ( که البته دانستنِ انگلیسی امروزه بسیار خوب و نیازین هم است، اما درهم آمیزی آن با گفتارِ پارسیِ روزانه هرگز.
... [مشاهده متن کامل]
اگر از واژگانِ سره و نابِ پارسی بهره نمیبرید، دست کم همان عربی، ترکی، روسی و مغولی که چند دهه یا سَده میشه که در فارسی بکار میبریم را استفاده کنید. نه موج تازه ای از واژگانِ شنیده نشده و ناآشنا برای تودۀ مردم. ( هرچند انگلیسی نسبت به زیانهای نامبرده از دیدِ خانپاده های زبانی به پارسی نزدیکتره، ولی هم اکنون به پدیده ای آسیب زا برای زیست این زبان بَدَل شده که باید در برابر جا خوش کردنِ بیشتر این زبان در گفتار پارسی ایستادگی کرد )
کاش یک ذره از غیرتی که فرانسوی زبانان و تورکی زبانان ( به درستی و به حق ) روی زبانشان دارند را پارسی زبانان هم روی زبانشان داشتند.
... [مشاهده متن کامل]
اگر از واژگانِ سره و نابِ پارسی بهره نمیبرید، دست کم همان عربی، ترکی، روسی و مغولی که چند دهه یا سَده میشه که در فارسی بکار میبریم را استفاده کنید. نه موج تازه ای از واژگانِ شنیده نشده و ناآشنا برای تودۀ مردم. ( هرچند انگلیسی نسبت به زیانهای نامبرده از دیدِ خانپاده های زبانی به پارسی نزدیکتره، ولی هم اکنون به پدیده ای آسیب زا برای زیست این زبان بَدَل شده که باید در برابر جا خوش کردنِ بیشتر این زبان در گفتار پارسی ایستادگی کرد )
کاش یک ذره از غیرتی که فرانسوی زبانان و تورکی زبانان ( به درستی و به حق ) روی زبانشان دارند را پارسی زبانان هم روی زبانشان داشتند.
به نظر من اندرریتد ترین بازیگر ایرانی آقای مهدی حسین نیا هستن
آندرریتد یعنی همشیک، یعنی مرتنز، یعنی کسانی که حتی نمیدونیم اندرریتدن چه برسه اینکه ازشون دفاع کنیم
آندرریتد یعنی همشیک، اندرریتد یعنی مرتنز اندرریتد یعنی کسایی که حتی نمیدونی اندرریتد بودن، چون
مولر انقدر اندرریتد که حتی اینجام کسی اسمشو نگفته با اینکه بعد مسی تو قرن ۲۱ بیشترین پاس گلو داده
رپرایی مثل سورنا، علی مسلک، نوید، رض جز آندرریتده ترین نفران
کلی آدم تو دنیا آندرریتد بودن اما نه از نظر من بلکه از نظر همه آندرریتد ترین فرد تاریخ اسکاتی پیپن هستش
رپرایی مثل فرشاد و دیگرد و صفیر
مثل فرنکی دیونگ و کریستنس.
یک نمونه بارز : ویکتور بالدز
دیماریا. اوزیل . بیل
یه کلام دیگه گرت بیل
یه کلام، دی ماریا !
آن چیز یا آن شخص که کمتر از چیزی که باید و لایقش بوده مشهور و شناخته شده است
متضاد اورریتد به معنای کسی یا چیزی که بیشتر از ظرفیتش مشهور و شناخته شده است
متضاد اورریتد به معنای کسی یا چیزی که بیشتر از ظرفیتش مشهور و شناخته شده است
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٤)