اندرابه

لغت نامه دهخدا

اندرابه. [ اَ ب َ ] ( اِخ ) اندرآب. رجوع به اندرآب شود.

اندرابه. [ اَ ب َ ] ( اِخ ) دهی است در دو فرسنگی مرو. سلطان سنجر را در آن قصرهایی بوده است. ( از معجم البلدان ).

فرهنگ فارسی

دهی است در دو فرسنگی مرو سلطان سنجر را در آن قصرهایی بوده است ٠

پیشنهاد کاربران

بپرس