اندرپذیرفتن. [اَ دَ پ َ رُ ت َ ] ( مص مرکب ) قبول کردن : بدو گفت کاین کودک شیرخوارز من روزگاری بزنهار دارپدروارش از مادر اندرپذیراز آن گاو نغزش بپرور بشیر.فردوسی.و رجوع به پذیرفتن شود.