اندر رسانیدن

لغت نامه دهخدا

اندررسانیدن. [ اَ دَرْ، رَ / رِ دَ ] ( مص مرکب ) ارهاق. ( ترجمان جرجانی مهذب عادل بن علی ). دررسانیدن. رسانیدن. لاحق و نزدیک گردانیدن. و رجوع به ارهاق و رسانیدن شود.

فرهنگ فارسی

ارهاق . در رسانیدن . رسانیدن

پیشنهاد کاربران

بپرس