اندر درنگ

پیشنهاد کاربران

اندر درنگ ؛ با تأمل. مقابل شتابان و باعجله. در صبر و شکیب. بردبار :
وی اندر شتاب و من اندر درنگ
ز کردارها تا چه آید بچنگ.
فردوسی.
وی اندر شتاب و من اندر درنگ
همی جستمش تا کی آید به چنگ.
فردوسی.

بپرس