اندر جو

لغت نامه دهخدا

اندرجو. [ اَ دَ ] ( اِ ) درخت زبان گنجشک. ( ناظم الاطباء ). این لغت هندی است بفارسی زبان گنجشک و بعربی لسان العصافیر و بشیرازی تخم اهر خوانند. ( از مخزن الادویه بنقل آنندراج ).

فرهنگ فارسی

درخت زبان گنجشک . این لغت هندی است به فارسی زبان گنجشک و به عربی لسان العصافیر و به شیرازی تخم اهر خوانند .

پیشنهاد کاربران

بپرس