اندباغ. [ اِ دِ ] ( ع مص ) پیراسته شدن پوست. ( از منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ) ( آنندراج ). پیراسته شدن. ( تاج المصادر بیهقی ) ( مصادر زوزنی ). پخت یافتن پوست. ( غیاث اللغات ). یقال اندبغ الاهاب. ( از منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ).