انداییدن. [ اَ ] ( مص ) انداویدن. ( ناظم الاطباء ). || اندودن. کاهگل گرفتن ( بام ، دیوار ).گل مالیدن. ( فرهنگ فارسی معین ). کهگل کردن بر دیوارو آلودن. ( غیاث اللغات ) ( آنندراج ). || طمع کردن. || آرزومند شدن. ( ناظم الاطباء ).