اندایش. [ اَ ی ِ ] ( اِمص ) ( از انداییدن و اندودن ). کاهگل کردن وگلابه و گچ مالیدن. ( برهان قاطع ) ( از هفت قلزم ) ( آنندراج ). انداییدن. ( ناظم الاطباء ). کاهگل کردن. ( شرفنامه منیری ) ( فرهنگ سروری ) ( مؤید الفضلاء ). اندودگی وگل مالی. ( فرهنگ رشیدی ). گل کاری. گل مالی. ( فرهنگ فارسی معین ). || آژند و گچ. ( ناظم الاطباء ).