اندایش

لغت نامه دهخدا

اندایش. [ اَ ی ِ ] ( اِمص ) ( از انداییدن و اندودن ). کاهگل کردن وگلابه و گچ مالیدن. ( برهان قاطع ) ( از هفت قلزم ) ( آنندراج ). انداییدن. ( ناظم الاطباء ). کاهگل کردن. ( شرفنامه منیری ) ( فرهنگ سروری ) ( مؤید الفضلاء ). اندودگی وگل مالی. ( فرهنگ رشیدی ). گل کاری. گل مالی. ( فرهنگ فارسی معین ). || آژند و گچ. ( ناظم الاطباء ).

فرهنگ فارسی

انداوش: گل کاری، گل مالی
( اسم ) گل کاری گل مالی .

فرهنگ معین

(اَ یِ ) (اِمص . ) گل کاری ، گل مالی .

فرهنگ عمید

گِل کاری، گِل مالی.

پیشنهاد کاربران

بپرس