انداف

لغت نامه دهخدا

انداف. [ اِ ] ( ع مص ) سخت راندن ستور. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ) ( آنندراج ) ( از اقرب الموارد ). || میل کردن بسوی آواز رباب. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ) ( آنندراج ).میل کردن به آوای عود. ( از اقرب الموارد ). || خورانیدن سگ را. ( منتهی الارب ). آب خورانیدن سگ را. ( ناظم الاطباء ). خورانیدن آب سگ را و جز آن. ( آنندراج ). آب خورانیدن بسگ. ایلاغ. ( از اقرب الموارد ).

فرهنگ فارسی

سخت راندن ستور . یا میل کردن به سوی آواز باب . یا خورانیدن سگ را .

پیشنهاد کاربران

بپرس