انخلاع

لغت نامه دهخدا

انخلاع. [ اِ خ ِ ] ( ع مص ) برکنده شدن. ( غیاث اللغات ) ( آنندراج ) ( از اقرب الموارد ). || از جای بیامدن کتف. ( تاج المصادر بیهقی ). در رفتن عضوی از جای خود. ( از اقرب الموارد ).

فرهنگ فارسی

برکنده شدن . یا از جای بیامدن کتف . در رفتن عضوی از جای خود .

پیشنهاد کاربران

خارج شدن روح از بدن
در تاریخ تصوف نیز به کرات دیده شده است که صوفیان بزرگ، به محض رسیدن به حالت شهود و انخلاع، یعنی به محض خارج کردن روح از بدن و شهود عظمت روح، ندای استغناء و بی نیازی سر داده و �انا الحق� و �سبحانی سبحانی ما اعظم شانی� بر زبان جاری می کنند
منابع• https://wikitasavvof.com/wiki/2896/خوارق-عادات-و-کرامت/#تفاوت_کرامت_و_معجزه_در_تصوف