انخضاج. [ اِ خ ِ ] ( ع مص ) میل کردن و کج گردیدن. ( از منتهی الارب ). خمیدن و کج گردیدن. ( ناظم الاطباء ). میل کردن و کج گردیدن کفش.( آنندراج ). کج شدن کفش. ( از اقرب الموارد ). یقال : انخضج خفه. ( از منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ). || فرورفتن کشتی از یک طرف در آب. ( ناظم الاطباء ).