انحسام

لغت نامه دهخدا

انحسام. [ اِ ح ِ ] ( ع مص ) بریده گردیدن. ( از منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ). انقطاع. ( از اقرب الموارد ).

فرهنگ فارسی

بریده گردیدن

پیشنهاد کاربران

بپرس