انحاء

/~anhA~/

برابر پارسی: روش ها

لغت نامه دهخدا

انحاء. [ اَ ] ( ع اِ ) ج ِ نحو. ( از منتهی الارب ) ( اقرب الموارد ) ( ناظم الاطباء ) ( آنندراج ).راهها و سویها. ( از منتهی الارب ). سویها. گوشه ها. ( فرهنگ فارسی معین ): از انحاء ممالک جهت شدت ازر وزارت... ( ترجمه محاسن اصفهانی ص 42 ). || راهها. روشها. ( فرهنگ فارسی معین ). طریقه ها. طورها: بهیچ نحوی از انحاء. بنحوی از انحاء. ( یادداشت مؤلف ).
- انحاء تعلیمیه ؛ هشتمین از رؤس ثمانیه است و آن روشهای پسندیده در طرق تعلیم است. و آن از بالا بپایین تقسیم یعنی تکثیر است یعنی تقسیم از اعم به اخص مانند تقسیم جنس بانواع و نوع به اصناف و صنف باشخاص و عکس آن تحلیل است یعنی تکثیر از پایین ببالاست یا از اخص به اعم مانند تحلیل زید به انسان و حیوان و تحلیل انسان به حیوان و جسم. ( از کشاف اصطلاحات الفنون چ جودت ص 15 و حاشیه ملاعبداﷲ چ سنگی ).
|| مثلها. مانندها.( فرهنگ فارسی معین ). || ج ِ نحی. ( منتهی الارب ) ( از اقرب الموارد ( ناظم الاطباء ). و رجوع به نحوو نحی شود.

انحاء. [ اِ ] ( ع مص ) پیش آمدن و متعرض شدن ، یقال : انحی علیه ضرباً؛ ای اقبل. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ) ( از اقرب الموارد ). اقبال کردن. ( مصادر زوزنی ). || بجانب چپ خمیدن شتر در سیر. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ) ( از اقرب الموارد ). || برگردانیدن ، یقال : انحی عنه. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ). برگردانیدن. ( مصادر زوزنی ) ( از اقرب الموارد ): انحی بصره عنه. ( از اقرب الموارد ) . || بسلاح زدن کسی را، یقال : انحی له السلاح. ( از منتهی الارب ) ناظم الاطباء ) ( از اقرب الموارد ) .

فرهنگ معین

( اَ ) [ ع . ] جِ نحو. ۱ - سوی ها. ۲ - روش ها.

پیشنهاد کاربران

روش. سمت وسو
از اصول مقدمه نویسی علمی است که شیوه یادگیری علم ( تحدید: تعلیم از طریق تعریف - تقسیم: تکثیر از اعم به اخص - تحلیل: عکس تقسم - برهان: بیان به روش قیاس - ترکیب ) را بیان می کند
مرجع انحاء العلم فارابی
به نحوی از انحاء : به شیوه ای از شیوه ها_ به روشی از روش ها
پس انحاء میشود: شیوه ها / روش ها
انحاء. . .
متد. طریق
روش ها
سمت و سو ، جهت ، طریق

بپرس