انجکک

لغت نامه دهخدا

انجکک. [ اَ ج ُ ک َ ] ( اِ ) دانه ای باشد سیاه شبیه بدانه امرود و مغز سفید دارد و آنرا بخورند. خاصیتش آن است که هرچند فراش خیال جاروب سنبل برجل خرسک ریش زند از پوست آن پاک نتوان کرد. ( برهان قاطع ) . یکی از اقسام آجیل و دانه ای است سیاه شبیه بدانه امرود و مغز سفیدی دارد و آنرا انچوچک و به تازی دانج ابروج گویند و در کهکیلویه فارس عمل می آید. ( ناظم الاطباء ). دانه ای باشد شبیه بدانه امرود و مغز سفید دارد خاصیتش آن است که هر که او را خورد خوابهای عجیب و غریب بیند. ( هفت قلزم ). بفارسی محلب و بهندی کهیلا خوانند. ( مؤید الفضلاء ). بشیرازی دانج ابروج را گویند. ( از اختیارات بدیعی ، نسخه خطی کتابخانه لغت نامه ذیل دانج ابروج ). در تحفه حکیم مؤمن انچکک است و چنین آمده : دانج ابروج [ را ] در اصفهان انچکک نامند، دانه امرود جنگلی است. ( تحفه ذیل دانج ابروج ). در یکی از یادداشتهای مؤلف انجلک با لام است. انجل. ( ناظم الاطباء ). و رجوع به انچوچک و انجل شود. || خطمی. ( ناظم الاطباء ).

فرهنگ عمید

= انچوچک

پیشنهاد کاربران

بپرس