انجغ

لغت نامه دهخدا

انجغ. [ اَ ج ُ ] ( اِ ) بر وزن و معنی انجخ است که چین و شکنج روی و اندام باشد. ( برهان قاطع ) ( آنندراج ). انجوخ. ( هفت قلزم ). انجوغ. چین. شکنج. ترنجیدگی. ( یادداشت مؤلف ). || آب دهن. ( هفت قلزم ).

فرهنگ فارسی

( اسم ) انجوخ .

پیشنهاد کاربران

بپرس