انجام یافتن

لغت نامه دهخدا

انجام یافتن. [ اَ ت َ ] ( مص مرکب ) به انتها رسیدن و تمام شدن. ( ناظم الاطباء ). انجام شدن. ( فرهنگ فارسی معین ).خاتمه یافتن. خاتمه پذیرفتن. || کامل شدن. ( یادداشت مؤلف ). کمال و کمول. ( از منتهی الارب ).

فرهنگ فارسی

( مصدر ) ۱ - اجرا شدن عمل شدن . ۲ - بپایان رسیدن کامل شدن .

جدول کلمات

شدن

پیشنهاد کاربران

بپرس