انجام ناپذیر


معنی انگلیسی:
unachievable, infeasible, impractical, inoperable

لغت نامه دهخدا

انجام ناپذیر. [اَ پ َ ] ( نف مرکب ) غیرقابل اجرا. اجراناپذیر. پیش نرفتنی. ( از لغات فرهنگستان ) ( از فرهنگ فارسی معین ).

فرهنگ فارسی

( اسم ) غیر قابل اجرا اجرا ناپذیر پیش نرفتنی .

پیشنهاد کاربران

بپرس