انجاب

لغت نامه دهخدا

انجاب. [ اِ ] ( ع مص ) گرامی گردیدن. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ) ( آنندراج ). نجیب شدن. ( از اقرب الموارد ). || فرزندان گرامی آوردن. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ) ( آنندراج ). فرزند نجیب آوردن. ( از اقرب الموارد ). نجیب زادن. ( مصادر زوزنی ) ( تاج المصادر بیهقی ). || فرزندبددل زادن. ( منتهی الارب ) ( از ناظم الاطباء ) ( آنندراج ). فرزند ترسو زادن. ( از اقرب الموارد ). از لغات اضداد است. ( منتهی الارب ) ( از ناظم الاطباء ) ( آنندراج ).

انجاب. [ اَ ] ( ع اِ ) ج ِ نُجَبَة، گرامی گوهران. ( از منتهی الارب ). و رجوع به نجبة شود.
- سلالةالانجاب ؛ نسل گرامی گوهران ، فرزند گرامی گوهران. ( از یادداشت مؤلف ).

فرهنگ فارسی

۱ - ( مصدر ) گرامی گردیدن . ۲ - ( مصدر ) فرزندان گرامی آوردن . ۳ - فرزندان بددل زادن (اضداد )

فرهنگ معین

( اَ ) [ ع . ] (اِ. ) جِ نجیب ، پاک نژادان .

پیشنهاد کاربران

بپرس