انجا

/~AnjA/

معنی انگلیسی:
there, that place, (in) that place, thereat, yonder

لغت نامه دهخدا

( آنجا ) آنجا. ( اِ مرکب ، ق مرکب ) از اسماء اشاره بجائی دور چون ثَم َّ و هنا و هنالک در زبان عرب :
از آنجا به نزدیک مادر دوان
بیامد چو خورشید روشن روان.
فردوسی.
چو آنجارسید آن گرانمایه شاه
پذیره شدش پهلوان سپاه.
فردوسی.
هم آنجا بدش تاج و گنج و سپاه
هم آنجا نگین و هم آنجا کلاه.
فردوسی.
یکی تخت جامه بفرمود شاه
که آنجا بیارند پیش سپاه.
فردوسی.
بوعلی وی رابه تون فرستد چنانکه آنجا شهربند باشد. ( تاریخ بیهقی ).
- آنجا که ؛ آن مقام. آن حال. حیث :
بکن شیری آنجا که شیری سزد
که از شهریاران دلیری سزد.
فردوسی.
آنجا که عقاب کندپر گردد
مرغابی تیزپر نخواهد شد.
عمادی شهریاری.

فرهنگ فارسی

( آنجا ) ۱ - اشاره بجایی دور مقابل اینجا. یا آنجا که ... محلی که ... جایی که ... در مقامی که.... آنجا که عقاب پر بریزد از پش. لاغری چه خیزد ?
( مصدر ) ۱ - رهانیدن رهایی دادن . ۲ - آشکار کردن .

فرهنگ معین

( آنجا ) ( اِ. ) آن مکان ، مکان مورد اشاره یا مورد نظر.

فرهنگ عمید

( آنجا ) اشاره به جای دور، جایی، جایی که: عقاب آنجا که در پرواز باشد / کجا از صعوه صیدانداز باشد (وحشی: ۴۲۶ )

واژه نامه بختیاریکا

( آنجا ) وا چُنُو؛ هم چُنُو؛ اوچو؛ چُن تر

فارسی به عربی

هناک

پیشنهاد کاربران

اشاره دور به یک مکان شناخته شده - مخالف کلمه اینجا
yonder
yon
اندون

بپرس