انثناء

لغت نامه دهخدا

انثناء. [ اِ ث ِ ] ( ع مص ) گشتن. ( از منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ). انثنای چیزی ؛ انعطاف آن. ( ازاقرب الموارد ). || دوتاه شدن. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ) ( آنندراج ). برگشتن بعض چیزی بر بعض آن. ( از اقرب الموارد ). خمیدن. دوتا شدن. دولا شدن. انحناء. ( یادداشت مؤلف ). || بازگردیدن. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ) ( آنندراج ). واگردیدن. ( تاج المصادر بیهقی ). انصراف. ( از اقرب الموارد ). یقال :ثنی الشی فانثی. ( از منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ).

فرهنگ معین

(اِ ثِ ) [ ع . ] (مص ل . ) ۱ - دو تا شدن ، دو تایی شدن . ۲ - واگردیدن ، باز گردیدن .

پیشنهاد کاربران

بپرس