انتیک

/~Antik/

مترادف انتیک: ( آنتیک ) باارزش، قیمتی، نفیس، دیرینه، عتیقه، کهنه، بد، زشت، کریه

متضاد انتیک: ( آنتیک ) نو

برابر پارسی: ( آنتیک ) کهن، کهنسال، کهنه، سالینه، نایاب

معنی انگلیسی:
antique, antique, ancient relic

لغت نامه دهخدا

( آنتیک ) آنتیک. ( فرانسوی ، ص ، اِ ) ( از لاطینی آنتی کواوس ، به همین معنی ) ظرف یا جامه یا کتاب یا فرش یا مجسمه و مانند آن سخت دیرینه. || در تداول فارسی ، سخت بد. سخت زشت و کریه.

فرهنگ فارسی

( آنتیک ) ( صفت ) ۱ - عتیقه شئ کهنه دیرینه . ۲ - قیمتی با ارزش : چیز آنتیکی است . ۳ - سخت بد سخت زشت و کریه .
انتیک: کهنسال، کهنه، دیرینه، باستانی، عتیق، کهن، هرچیزتاریخی وقدیمی باقی مانده ازایام قدیم

فرهنگ معین

( آنتیک ) [ فر. ] (ص . ) ۱ - دیرینه ، باستانی ، عتیقه (فره ). ۲ - (عا. ) باارزش ، قیمتی . ۳ - (عا. ) بسیار بد، سخت زشت و کریه .

فرهنگ عمید

( آنتیک ) ویژگی هر شیء قدیمی و تاریخی که ارزش هنری داشته باشد.

دانشنامه عمومی

آنتیک (استان). آنتیک ( Antique ) یکی از استان های کشور فیلیپین است. این استان در مرکز این کشور قرار گرفته است و بخشی از جزیره ویسایا به شمار می رود.
مرکز این استان شهر سان خوزه است. جمعیت آن حدود چهارصد و هفتاد هزار نفر است. مساحت این استان دو هزار و پانصد کیلومتر مربع است [ ۱] .
عکس آنتیک (استان)
این نوشته برگرفته از سایت ویکی پدیا می باشد، اگر نادرست یا توهین آمیز است، لطفا گزارش دهید: گزارش تخلف

دانشنامه آزاد فارسی

آنتیک. رجوع شود به:عتیقه

جدول کلمات

آنتیک
عتیقه

پیشنهاد کاربران

♦️
نوواژه برای جایگزینیِ #to_antique
یا #to_antiquate به معنای به روشهای مصنوعی نمای کهنه به چیزی دادن؛ عتیقه نما کردن؛ کهنه نما کردن؛ و جزین
ا↙️
#کبستن ( kab. est. an )
یا:
#کبینیدن ( kab. in. id. an ) 👈 کب ( ستاکِ برساخته از ریشه ی نیااروپاییِ - kaf به معنای افتادن ) - - ین ( پسوندِ نسبت ) - - یدن ( نشانه ی مصدر )
...
[مشاهده متن کامل]

( پایینِ صفحه را ببینید. )
🔺 نکته:
ستاکِ حالِ کبِستن می شود: کبین. ( بسنجید با ریستن —� رین . )
▪️مثال:
۱ - آن ها با فناوریِ نوین می توانستند هر ظرفِ برنجی یا مسینی را بِکَبینند ( کهنه نما یا عتیقه نما کنند. )
۲ - او یک ساعتِ مچی از پدرش را کَبِست ( کَبینید ، عتیقه نما کرد ) و با قیمتِ گزافی در بهاافزایی ( مزایده ) به فروش رساند.
🔺 توجه:
🔹 #antique صفت
🔹 #کبین ( kab. in )
▪️مثال:
۱ - ازآنجا که هیچکس قیمتِ بیشتری پیشنهادِ نکرد، آن دخترِ بیست ویک ساله گردنبندِ کَبین ( عتیقه ای ) را به قیمتِ دویست میلیون تومان ازآنِ خود کرد.
۲ - من با این پیشنهادهای کَبینِ ( عتیقه ی ) شما دست به هیچ کاری در رابطه با آن قتل نخواهم زد، و کارها را طبقِ قانون پیش خواهم برد.
🔸 #antique اسم
🔸 #کبینه ( kab. ine )
▪️مثال:
او سی سال در کارِ فروشِ کَبینه ( عتیقه ) بود ولی ناگهان این شغل را رها کرد و به نوشتنِ داستان روی آورد.
🔹 #antiquated عهدِعتیقی، ازمدافتاده
🔹 #کبسته ( kab. est. e )
▪️مثال:
سوارِ یک خودروِ باریِ کَبِسته ( عهدِ بوقی ) شده بودند و می خواستند بروند جنوب خوش بگذرانند. ما هم سوار شدیم، و هر چه بادا باد !
🔸 #antiqued عتیقه نما
🔸 #کبینه نما
یا: #کبسته ( کَبِسته )
🔹 #antiquity عتیقه بودگی
🔹 #کبستگی ( کَبِستگی )
یا: #کوینگی ( کَوینِگی )
یا: #کبستار ( کَبِستار ) ( عهدِ باستان یا عهدِ عتیق )
▪️مثال:
۱ - یک کاسه ی نقره ایِ سالم با کَبِستگیِ ( عتیقه بودگیِ ) بالا در موزه گذاشته بودند که توجهِ هر بیننده ای را به خود جلب می کرد. ( منظور از کَبستگیِ بالا این است که کاسه بسیار قدیمی بود. )
۲ - حشیش یکی از گیاهانی است که از کَبِستار ( عهدِ عتیق ) برای درمانِ برخی بیماری ها کاربرد داشته است.
🔸 #antiquer جاعلِ عتیقه، عتیقه جمع کن
🔸 #کبینه گر
یا: #کبینه باز
🔹 #antiquation
🔹 #کبینش ( kavinesh )
🔸 #antiquarian عتیقه ای
🔸 #کبینشی ( kavineshi )
یا: #کبینا ( kavinā )
▪️مثال:
#antiquarian_booksellers
کتاب فروش های کَبینِشی ( یعنی کتاب فروش هایی که کتاب های کَبین یا عتیقه می فروشند. )
در فارسی این ترکیب را به شکل های دیگری هم می توان گفت، که گویاتر است، ازجمله:
کتابِ کَبین فروشان
کَبین کتاب فروشان
🔹 #antiquary
🔹 #کبینه باز
یا: #کبینه دوست
یا: #کبینه پژوه
🔸 #antiquarianism
🔸 #کبینش گرایی
یا: #کبینا کرایی
🔹 #antiqueness
🔹 #کبینگی ( kabinegi )
🔸 #antiquely عتیقه وار، به شیوه ی عهدِعتیقی
🔸 #کبینه وار
🔹 هم ریشه های دیگرِ #کبستن ، #کبینه ، #کبینش و #کبستار در زبان های ایرانی:
فارسی میانه 👈 افتادن ➖ kaftan
فارسی میانه 👈 کهن ➖ kahvan
فارسی میانه ترفانی 👈 کهن، پیر ➖ qhwn
پارتی 👈 کهن، پیر ➖ kafwn
سکایی 👈 کهنه ➖ - kuhana
فارسی 👈 کهنه، کهن، کفانه، کفتن، کَسه ( خوابِ سبک )
بلوچی 👈 کهن ، پیر ➖ kuhn
بختیاری 👈 کهنه ➖ kōnē
کردی 👈 کهنه ➖ kavin
خراسانی 👈 بزِ نرِ چهارساله ➖ kohna
آشتیانی 👈 کهنه ➖ kona
انگلیسی 👈 اتفاق افتادن ➖ to happen
پورواهندواروپایی 👈 افتادن، جور درآمدن، مناسب بودن ➖ - kob
🔺 نکته:
۱ - برای دیدنِ فعل هایی دیگر از این ریشه بروید به:
#to_collapse , #to_coincide
۲ - جایگزینِ فعلِ #to_antique به تاریخِ ۱۴۰۱/۷/۲۱ از کویستن به کَبِستن تغییر یافت.
🔻🔻🔻
@JavidPajin 👈 فرهنگِ ریشه شناختیِ واژگانِ عمومی و تخصصی

آنتیک، اَنتیک: نایاب، کهنه، کهن، کهنسال، سالینه، سالی، بنسال، پِته
شاید در گفتار لری اَنتیکه می گویند.
اَنتیکه نامی قدیمی که بر روی دختران می گذاشته اند به مَنای جواهر یا باارزش.
که شاید همان آنتیک و عتیقه باشد.
درگویش زبان بختیاری واژه انتیک ( Antik ) به معنای عالی، خوب، بسیارخوب وپسندیده است.
گویش مازندرانی: کنایه از بسیار عالی
در گویش افغانستانی یعنی عتیقه

بپرس