انتیاب. [ اِ ] ( ع مص ) پیاپی آمدن ، یقال : فلان انتاب القوم ؛ ای اتاهم مرة بعد اخری. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ). نوبتی بعد از نوبتی دیگر آمدن : انتابهم ؛ اتاهم مرة بعد اخری و وصلت نوبته الیهم. ( از اقرب الموارد ). بنوبت آمدن. ( تاج المصادر بیهقی ). پیاپی آمدن. ( آنندراج ). || کسی را کاری رسیدن. ( تاج المصادر بیهقی ) ( از مصادر زوزنی ) ( از اقرب الموارد ). بلا و سختی رسیدن و درآمدن. ( آنندراج ). || قصد کردن. ( از اقرب الموارد ) ( مصادر زوزنی ) ( تاج المصادر بیهقی ).
فرهنگ معین
( اِ ) [ ع . ] (مص ل . ) پیاپی آمدن .
فرهنگ عمید
۱. پیاپی آمدن، پی درپی رسیدن. ۲. پیاپی آمدن کاری یا پیشامدی.