انتهاب. [ اِ ت ِ ] ( ع مص ) غارت کردن و غنیمت گرفتن. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ) ( آنندراج ). انتهب النهب ؛ گرفت آنچه خواست. ( از اقرب الموارد ). غارت کردن. ( غیاث اللغات ). نهب. ( مصادر زوزنی ) ( تاج المصادر بیهقی ). غارتیدن. ( یادداشت مؤلف ). || چیره گردیدن اسب برفتار. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ) ( از اقرب الموارد ). انتهب الفرس الشوط؛ چیره شدن برآن. ( از اقرب الموارد ).