فرهنگ فارسی
پیشنهاد کاربران
سرایت کردن
پارسی/ آلمانی
تَرارفت ( زِبَررفت ) /Uebergang . . . . . انتقال
تَرارفتن ( زِبَررفتن ) /Uebergehen . . . . . . انتقال یافتن
ترابرد/Transport
ترابردن/transportieren
ترارانش ( زِبَررانش ) /Ueberfuehren
... [مشاهده متن کامل]
تراراندن ( زِبَرراندن ) /ueberfuehren . . . . . . . . . انتقال دادن
نمونه:
این از نقطه ( آ ) به نقطه ( ب ) تَرامی رود ( یا زِبَرمی رود ) = این از نقطه ( آ ) به نقطه ( ب ) انتقال می یابد.
تَرارفت ( زِبَررفت ) /Uebergang . . . . . انتقال
تَرارفتن ( زِبَررفتن ) /Uebergehen . . . . . . انتقال یافتن
ترابرد/Transport
ترابردن/transportieren
ترارانش ( زِبَررانش ) /Ueberfuehren
... [مشاهده متن کامل]
تراراندن ( زِبَرراندن ) /ueberfuehren . . . . . . . . . انتقال دادن
نمونه:
این از نقطه ( آ ) به نقطه ( ب ) تَرامی رود ( یا زِبَرمی رود ) = این از نقطه ( آ ) به نقطه ( ب ) انتقال می یابد.
پیشنهاد واژه: ( زِبَررفتن ) / زِبَررفت /زِبَرراندن
( زِبَررفتن: انتقال یافتن )
در زبان المانی هنگامیکه x به y انتقال می یابد یا تبدیل می شود می گویند:
( x in y uebergehen ) که برابر با عبارتهای زیر از زبان انگلیسی است:
... [مشاهده متن کامل]
( to change into sth//to transition into sth//to pass into sth )
که ما برای نمونه می توانیم بگوییم: x به y زِبَرمی رود ( انتقال می یابد ) .
( اَندریافتِ من چنین است که پیشوند ( زِبَر یا ازبَر ) به خوبی ( انتقال، تبدیل ) را بازنمایی می کند. )
همچنین:
پارسی / انگلیسی / آلمانی
زِبَررفت/ Uebergang / crossover، shift، passage، transition
برای نمونه : eine Uebergang von x zu y = زِبَررفتی از x به y
( ( می توانیم واژه ( گذار ) را نیز بکار بگیریم ( برای نمونه گذار از x به y ) ، ولی کارواژه یِ ( گذار ) یعنی ( گذاردن ) ، تبدیل و انتقال دهی را بازنمایی نمی کند، و از همین رو نیازمند به پیشوندی به مانند ( تَرا ) هست:تراگذاری، تراگذاردن و. . . . ) ) .
( انتقال دادن:زِبَرراندن )
پارسی/انگلیسی / آلمانی
زِبَرراندن/ ueberfuehren / to convert، transfer، convey
x را به y زِبَرمی رانیم = x را به y انتقال می دهیم ( یا تبدیل می کنیم ) =
x in y ueberfuehren
از همین کارواژه ( زبرراندن ) نیز می توان واژگانی نو ساخت.
( زِبَررفتن: انتقال یافتن )
در زبان المانی هنگامیکه x به y انتقال می یابد یا تبدیل می شود می گویند:
( x in y uebergehen ) که برابر با عبارتهای زیر از زبان انگلیسی است:
... [مشاهده متن کامل]
که ما برای نمونه می توانیم بگوییم: x به y زِبَرمی رود ( انتقال می یابد ) .
( اَندریافتِ من چنین است که پیشوند ( زِبَر یا ازبَر ) به خوبی ( انتقال، تبدیل ) را بازنمایی می کند. )
همچنین:
پارسی / انگلیسی / آلمانی
زِبَررفت/ Uebergang / crossover، shift، passage، transition
برای نمونه : eine Uebergang von x zu y = زِبَررفتی از x به y
( ( می توانیم واژه ( گذار ) را نیز بکار بگیریم ( برای نمونه گذار از x به y ) ، ولی کارواژه یِ ( گذار ) یعنی ( گذاردن ) ، تبدیل و انتقال دهی را بازنمایی نمی کند، و از همین رو نیازمند به پیشوندی به مانند ( تَرا ) هست:تراگذاری، تراگذاردن و. . . . ) ) .
( انتقال دادن:زِبَرراندن )
پارسی/انگلیسی / آلمانی
زِبَرراندن/ ueberfuehren / to convert، transfer، convey
x را به y زِبَرمی رانیم = x را به y انتقال می دهیم ( یا تبدیل می کنیم ) =
از همین کارواژه ( زبرراندن ) نیز می توان واژگانی نو ساخت.