انتفاض. [ اِ ت ِ ] ( ع مص ) افشانده شدن جامه و درخت. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ) ( آنندراج ). تکان دادن جامه تا غبارش بریزد و تکان دادن درخت تا آنچه براوست بریزد. ( از اقرب الموارد ). افشانده شدن. ( مصادر زوزنی ). || تازه و سبز گردیدن برگ رز. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ) ( آنندراج ) ( از اقرب الموارد ). || پاک کردن نره از باقی مانده بول. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ) ( آنندراج ). || مکیدن کره همه شیر پستان را. ( از اقرب الموارد ).