انتفاش. [ اِ ت ِ ] ( ع مص ) موی برافراشتن گربه. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ) ( آنندراج ) ( از اقرب الموارد ). براق شدن گربه. || وا تیغ خاستن موی. ( منتهی الارب ) ( مجمل اللغه ). وا تیغ شدن موی. ( ناظم الاطباء ). موی کسی واتیغ خاستن. ( مصادر زوزنی ). موی وا تیغ خاستن. ( تاج المصادر بیهقی ). موی بر اندام راست شدن. || بال جنبانیدن مرغ. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ). بال جنبانیدن مرغ از ترس یا غضب. ( یادداشت مؤلف ). || دور شدن اجزاء جسمی از یکدیگر است چنانکه هوا در میان آن اجزا داخل گردد مانند پنبه حلاجی شده ، و ضد این لفظ اندماج است. ( از کشاف اصطلاحات الفنون ).
فرهنگ فارسی
موی برافراشتن گربه را براق شدن گربه . موی کسی واتیغ خاستن . یا بال جنبانیدن مرغ را .