انتعاش
لغت نامه دهخدا
چون خبر قوت سلطان و انتعاش کار او در هندوستان شایع شد... ( جهانگشای جوینی ).
جان فدای تو کنم در انتعاش
رستمی شیری هلا مردانه باش.
مولوی ( از فرهنگ لغات و تعبیرات مثنوی ج 1 ص 295 ).
|| عیش و نشاط. ( غیاث اللغات ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ) ( از فرهنگ فارسی معین ).
فرهنگ فارسی
۱ - ( مصدر ) بر خاستن بلند شدن . ۲ - نیکو شدن بهبود یافتن به شدن نیکو حال شدن ۳ - با نشاط شدن بنشاط آمدن . ۴ - ( اسم ) بهبود بهی . ۵ - عیش نشاط . جمع : انتعاشات .
فرهنگ معین
فرهنگ عمید
پیشنهاد کاربران
برخاستن، بلند شدن، افاقه یافتن بیمار، عیش و نشاط
نقاهت ( بهبودی بعد از بیماری )
متضاد نکس به ضم اول است. زیرا نکس یعنی بازگشت بیماری.
متضاد نکس به ضم اول است. زیرا نکس یعنی بازگشت بیماری.
بر پاشدن افتاده
رونق. جهش.
مثلاً : انتعاش اقتصادی یعنی رونق اقتصادی
مثلاً : انتعاش اقتصادی یعنی رونق اقتصادی