انتظار کشیدن


معنی انگلیسی:
await, tarry, to be waiting

لغت نامه دهخدا

انتظار کشیدن. [ اِ ت ِ ک َ/ک ِ دَ ] ( مص مرکب ) نگران بودن و پرمور داشتن و چشم براه داشتن. ( ناظم الاطباء ) :
ساقی خوش است در رمضان باده سحور
می در پیاله ریز و مکش انتظار صبح.
باقر کاشی ( از آنندراج ).

فرهنگ فارسی

نگران بودن و پر مور داشتن و چشم به راه بودن .

واژه نامه بختیاریکا

رَه پائیدِن

مترادف ها

wait (فعل)
منتظر شدن، انتظار کشیدن، پیشخدمتی کردن، صبر کردن، چشم براه بودن

attend (فعل)
همراه بودن، توجه کردن، انتظار داشتن، حضور داشتن، رسیدگی کردن، مواظبت کردن، گوش کردن، در ملازمت کسی بودن، در پی چیزی بودن، از دنبال امدن، انتظار کشیدن، پرستاری کردن

فارسی به عربی

احضر , انتظار

پیشنهاد کاربران

Entezar از دو کلمه به شکل زیر ساخته شده؛ یکی Ente با تلفظ اِنتَه به زبان آلمانی به معنای مرغ آبی یا مرغابی و دیگری zar با تلفظ زار به زبان فارسی به معنای رنجور ( و معانی دیگری از قبیل سبزه زار و شن زار و گلزار و نَی زار و. . . . . ) لذا :
...
[مشاهده متن کامل]

هرکه در انتظار ظهور ولیان عصر و صاحبان زمان یعنی مهدی و ایسا و ظُهرُ الله باشد/ در طول عمر شریف دنیوی اش بسان یک مرغابی زار و رنجور کِز کرده در کنج کوخ گلی یک درویش مسکین و بی نوا بیش نباشد/
آفریدگار کائنات نیافریده ست ما را بهر طاعت و بندگی یا به لسان قرآن الا یعبدون/ بلکه تا کند مارا راست و درست و حسابی وانهم نه بسان ماریا مادر ایسا یا مریم باک راه/ الا یعنی بلکه یا مگر به معرفت کامل ابعاد فراوان و بیکران خویش هدایت و رهنمون مارا/ تا سهیم گرداند و بهره مند نماید از عشق و زندگی بی آغاز و بی پایان، لایزال و جاودانه خویش مارا/
این گیتی یا کیهان و یا این جهان چه باشد با این همه وسعت و گستردگی و فراخی از دید محدود ما انسان ها در بین جهان های بیشمار/ جز قطره ی ناچیزی جاودانه گرفتار در بند و کمند و پیچ و خم زلف تو ای یار ای پروردگار یا در بطن وجود و ماهیت و ذات مطلق و بی کران و بی نهایت تو ای آفریدگار/؟.
هیچ فرد انسانی در ژرفنا یا در عمق هستی یا وجود خود در زیر سطوح آگاهی و خود آگاهی مانند صوفیان و عارفان ره رو راه حق تعالی در انتظار لقاء الله نبوده و نمی باشد بلکه چشم براه زیارت و ملاقات مجدد نیمزوج ملکوتی یا آسمانی جاودانه خویش با جنسیت معکوس، بدون اینکه تا کنون از وجود آن نیمزوج خبر دار و مطلع گردیده بوده باشد. نوح ( نوآه ) ؛ ابراهیم ( آبراهام ) ؛ موسی ( موسا ) ؛ زرتشت ( سر ده ست ) ؛ بودّا ( بود ده ) ؛ عیسی ( ایسا ) و محمّد، بنیانگذاران آئین ها و ادیان و مخترعین یوغ های سنگین و سبک شرایع آئینی و دینی به نیمزوج های آسمانی خود پی نبرده اند چه رسد به جلال الدین مولانای بلخی و رومی و آفتاب، خورشید یا شمس تابان تبریزی و طفلک های شیر خواری مانند مهدی و باب و بهاء الله.
گفتم :
این افکار و خیالات و تصورات پراکنده و سایه وار درین سر و دل محدود و بی قرار من هرگز آرام نگیرند!/
بگفتا :
تا ریشه و اصل خود را در فکر و خیال و تصور روشن در فهم و عقل بی کران و بی نهایت پروردگارت به روشنی آفتاب نبینند!/.

صبوری کردن ، چشم به راه بودن، زجر کشیدن برای رسیدن به چیزی مناسب
مدتی را به انتظار سپری کردن
معنی انتظار کشیدن: چشم به راه
در پارسی " پیوسیدن "

بپرس